نابودي تمدن ها و فرهنگ ها
مستي شهوات و تنعم و تلذذ بي قيد و شرط، طبقات مرفه جامعه را از پرداختن به ارزشهاي اصيل و درك واقعيتهاي اجتماعي باز مي دارد و غرق عصيان و گناه مي كند. كسي كه در گرداب رفاه طلبي و اشرافي گري گرفتار شده، حاضر است همه ارزش هاي اصيل انساني و اسلامي را براي رسيدن به رفاه و تجمل قرباني كند. هر اندازه روح رفاه طلبي و تجمل گرايي در او رخنه كند، به همان نسبت از اسلام ناب و ارزشهاي اصيل آن، فاصله مي گيرد. اين خطر، به تدريج از طبقه مرفه به طبقات ديگر سرايت كرده و گسترش مي يابد.
كم كم ارزشهاي اخلاقي و معنوي از رونق افتاده و پايمال مي گردند و بدين سان زمينه نابودي و انقراض فراهم مي شود. شكي نيست كه پيامد سقوط اخلاقي و مفاسد اجتماعي كه در پرتو زندگي مرفهانه پديد مي آيد، چيزي جز تهي شدن فرهنگها و تمدن هاو جوامع از درون و در نتيجه سقوط و نابودي آن نيست.
مهم ترين تمدن [1]هايي که قرآن به آن ها اشاره دارد مي توان از تمدن فرعونيان ، ثمود، عاد، سبائيان ( تبع) ، بني اسرائيل ، ذوالقرنين و مانند آن ياد کرد. اشاره قرآن به اين تمدن ها از براي عبرت گيري است؛ قرآن در آيات خود به تحليل علل و عوامل شکوفايي و نيستي اين تمدن ها اشاره مي کند تا ديگر جوامع بشري از آن پند گرفته و از علل و عوامل آسيب زاي آن پرهيز کرده و يا جلوگيري به عمل آورند. از جمله عوامل نابودي تمدن ها و فرهنگ ها که قرآن کريم به آن اشاره مي کند تجمل گرايي است : وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميرا[2] و هنگامي كه بخواهيم شهر و دياري را هلاك كنيم، نخست اوامر خود را براي «مترفين» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بيان ميداريم، سپس هنگامي كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آنها را به شدّت درهم ميكوبيم.
باري، آيه کريمه،فسق و خروج از اطاعت را به مترفان نسبت داده و آنان را عامل نابودي جامعه دانسته است . چرا که همانان سرچشمه غالب مفاسد اجتماعي و مخالف هرگونه حرکت اصلاحي و ارزشهاي خلاق در جامعه اند.
شايان ذكر است كه بر اساس آيات و روايات، در كنار سنت نابودي مترفان و جوامع اترافي كه در آيه پيشين اشاره شد، سنت استدراج قرار دارد، بدين معنا كه پروردگار، در مواخذه و نابودي آنان نمي شتابد، بلكه گاه درهاي نعمت و رفاه بيشتر را به روي آنان مي گشايد و اين افزايش نعمت و لذت، مقدمه دردناكتر شدن عذاب آنان خواهد بود. [3]
استعمارگران براي فراهم کردن زمينههاي سقوط ملت ايران و نابودي فرهنگ ايراني، از ترويج تجملگرايي به روشهاي گوناگون کمک گرفتند. پيش از انقلاب، براي اولين بار که يهود ميخواست مجري اين طرح باشد، با وارد کردن لباسها و وسايل تجملي از غرب به ايران، شروع به کار کرد. به اين صورت که لباسهاي کهنه مردم را ميخريدند و به جاي آنها ظرف زيباي چيني و پارچههاي فاستوني ميدادند، در وضعيتي که مردم تا آن زمان، پارچههاي دستباف خود را ميپوشيدند.
از آنجا که دشمنان اسلام، راه وابسته کردن ايران را از طريق رواج تجملگرايي در آن تجربه کردهاند، بار ديگر در عصر حاضر اين نقشه را به کار گرفتهاند تا نيروي جوان و سرمايههاي عظيم کشور را به مدپرستي و تجملگرايي سرگرم کنند، با اين تفاوت که اينبار تبليغ ميکنند محصولات خارجي بهتر است. با کمال تأسف، امروزه بر روي پوشاک و ديگر وسايل زندگي مسلمانان مارکها و خطهاي خارجي، بسيار به کار ميرود که برخي از اين نوشتهها، پيامهاي زشت اخلاقي و شهواني را دربردارد . اگر نقاب مرغوبيت يا استحکام جنس خارجي به کنار زده شود، چهره زشت وابستگي و ذلت و سرانجام، نابودي فرهنگ ايراني در پس آن به چشم ميخورد.
[1] تمدن در فرهنگ واژگاني به معناي شهرنشيني ( علي اکبر دهخدا ،پيشين، ج 4 ،ص 6109) آمده است.
[2] إسراء :آيه 16
[3] جواد ايرواني، اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، پيشين، ص266
لينک جزييات بيشتر و دانلود اين پايان نامه:
نظر اسلام درباره تجمل گرايي