این واژه معانی دیگری هم دارد از جمله به برخی از چیزها که در جامعه رواج مییابد “بابشدن “یا “مد شدن “میگویند12.
در این تحقیق باب به معنای سبب ارتباط و محل مراجعه در امور خاص پیونددهندهی دو چیز است درباره معانی اصطلاحی باب و اینکه به چه کسی اطلاق شده و چه کسی شایستگی آن را دارد به نظر میرسد در دین اسلام “نبوت”بالاترین مقامی است که میتواند متضمن چنین معنایی به شکل نظری و عملی باشد. امام محمدباقر (ع)به پیامبر (ْص) لقب “باب الله “و”سبیل الله “داده است: “ان رسول الله (ص)باب الله الذی لایوتی الامنه وسبیله الذی من سلکه وصل الی الله”13.
نبوت دری بهسوی ماورای طبیعت است و بهاصطلاح عالم ملکوت بهوسیله باب نبوت با هستی فروتر از خود مرتبط شده است. خداوند نیز این مقام عالی را بر عهدهی برخی از بندگان شایسته خود نهاده است تا از این طریق راهی به عالم بالا برای بندگان زمینی باز شود پس در حقیقت پیامبران الهی باب وحی الهی هستند.
بعد از مرتبه نبوت، مرتبهی امامت قرار دارد. مقام شامخ امیر المومنین (ع) پس از رتبهی پیامبر خاتم (ص) است. رسول خدا (ص)بر اساس روایت متواتر دربارهی علی (ع)چنین فرمود: “یا علی انت منی بمنزله هارون من موسی. . . ای علی نسبت تو با من همانند نسبت هارون با موسی است “فرمود: “انا مدینه العلم و علی بها من شهر علم هستم و علی دروازه ورودی آن است “14.
پس اگر نبوت را وحی و علم پیوسته به دریایی بیکران فرض کنیم امامت مدخل منحصر به فرد است. از آنجا که امیرالمنین (ع)پیوسته با پیامبر (ص) زیسته و در حضور او علم آموخته باب علم نبوی بشمار می رود و اهلبیت عصمت و طهارت هم ابواب حکمتهای الهی معرفی شدهاند.
در تمام معارف و علوم هستی و ماورای طبیعت بر روی اهلبیت باز است. در نگرش معارف اسلامی و در مبانی معرفتی مهمترین رهیانت های شناختی، ادعیه ونیاش های دقیق، بلند و ژرف است. ائمه با واژههای رسا و کاملی معرفیشدهاند ویکی از نمونههای عالی آن زیارت جامعه کبیره است که از نظر سند و محتوا دارای اعتبار است. در بخشی از این زیارت ائمه چنین معرفیشدهاند: علیکم یا اهل البیت انبوه. . . وابواب الا یمان. . . انتم الصراط الا قوم. . . والباب المتبلی به الناس من اناکم نجی و. . . درود برشما ای خاندان نبوت و درهای ایمان شما صراط مستقیم اید و تنها دروازه نجات مردم وهرکس بسوی شما آید نجات یابد. . .
بر اساس بسیاری از اخبار و احادیث باب حکمت الهی و علوم نبوی که متصل به وحی است در هر زمانی وجود دارد: همان حجت و خلیفهی الهی بر روی زمین که هستی به وجود او وابسته است بنابراین باب خاستگاه دینی دارد و مخصوص مقام و مرتبه معصوم است و حقیقتا کسی غیر از معصوم نمیتواند چنین ادعایی نماید. چون پیامبر اکرم اولین امام را بهصراحت اعلام نمود که این دروازه دانش مادامیکه هستی برقرار است بسته نخواهد شد.
در عصر ما نیز این باب الهی اختصاص به دوازده همین جانشین پیامبر (ص)دارد. بنابراین واژه باب از مقدسترین القاب ائمه به شمار میرود بدین معنا آنها در ورودی سعادت و کمال معرفی شدهاند. در این میان عدهای جهت رسیدن امیال و هواهای نفسانی خویش از این واژه مقدس در تعالیم دینی و شیعی بهره جسته و بهدروغ خود را باب ائمه معرفی کردهاند. البته روشن است که در طول تاریخ عدهای با ادعای دروغین الوهیت، ربوبیت. . . هم خود از این راه حق منحرف شدهاند وهم از مردم ناآگاه یا معرض و سودجو رابه انحراف کشیده اند15.
1-12 تاریخچه ی باب و بابی گری
1-12-1 شیخیه، پیشینه ی بابیت
فرقهی شیخیه که از آن به کشفیه یا پایین سری نیز تعبیر میکنند یکی از فرقههای نوظهوری است که توسط دانشمند شیعی، شیخ احمد احسایی در قرن سیزدهم هجری تحقق یافت و سر به عرصهی وجود نهاد و کمکم پیروانی را از شهرهای بصره، کربلا، قطیف، بحرین، کرمان، تبریز و غیره پیدا کرد. رهبران این فرقه بر این باورند که شیخیه هیچ تمایزی با تشیع اثناعشری ندارد16.
شیخ احمد احسایی در ذیالقعدهی سال 1342 قمری از دنیا رفت و در قبرستان بقیع دفن گردید. احسایی یکی از شاگردانش بنام سید کاظم رشتی را جانشین خود معرفی نمود. اعتقاد به رکن رابع، مهمترین موضوع جنجالی شیخیه ی منسوب به سید کاظم رشتی است که به بابیت منجر شد. او بر این باور بود که واسطهی فیض میان امام زمان (عج)و مردم، شیعهی کامل و رکن رابع است17.
بعد از مرگ رشتی در سال 1259 یا در 1260 قمری و معلوم نبودن جانشین وی، عدهای مانند حاج محمد کریمخان کرمانی، میرزا حسن گوهر و علیمحمد شیرازی و غیره نیز برای جانشینی مطرح شدند. افرادی مانند ملا حسین بشرویه، جذب زهد ظاهری علیمحمد شیرازی شده و او را بهعنوان جانشین بر حق سید کاظم رشتی معرفی کردند. بدینسان انشعاب در فرقهی شیخیه تحقق یافت و زمینه پیدایش جنبش بابیه پدید آمد18.
بنا بر آنچه گفته آمد ادعای “شیعهی کامل” یا “رکن رابع” در میان فرقه شیخیه، زمینهساز ادعای “بابیت” و پذیرش آن از سوی جمعی از طرفداران این فرقه شد که خود فرقه مستقل دیگری را تشکیل دادند و بنام “بابیت” شناخته شدهاند.
ادعای دروغین آن هر از چند گاهی، از زمان ائمه علیهمالسلام تا قرن حاضر کم و بیش رواج داشته، اما هیچ یک از مدعیان دروغین بهاندازهی میرزاعلی محمد باب جامعهی اسلامی را به انحراف نکشاند.
در اواسط قرن ن
وزدهم میلادی، رشتهای از شورشهای بابیه فضای سیاسی جامعه ایران را در بر گرفت. این شورشها مدت مدیدی به درازا نکشید ولی تقریبا کل فضای کشور را درگیر خود کرد و رشتهای از وقایع، تأثیرات بلندمدتی چون انقلاب مشروطه و ایجاد آئینی جدید “بهائیت” را به همراه آورد.
سید علیمحمد شیرازی مؤسس فرقه بابیه در ابتدا عنوان کرد که با امام غائب در ارتباط است و این ادعای وی تنها معطوف به پیروان مکتب شیخیه بود که بهتازگی رهبر خود را از دست داده و در جست و جوی رهبر دیگری بودند. ولی چند سال بعد مشخص شد که ادعاهای باب بسی فراتر از این است19.
او در سال 1848 میلادی خود را مهدی موعود خواند و بیان داشت که از سوی خدا آمده و حامل وحی جدید است که شریعت اسلامی و دین قرآن را منسوخ میکند. چنین ادعایی چالشی مستقیم در برابر دستگاه روحانیت بهحساب میآمد. متعاقب آن در خراسان پرچمهای سیاه بر افراشته شد، این عمل چالشی مستقیم برای دولت محسوب می شد. کمی بعد اولین رشته از شورش ها در منطقه ای بنام شیخ طبرسی به وقوع پیوست20.
پس از آن اولین شورش نیریز روی داد و کمی بعد شورش بلندمدت زنجان جامعه آن روز ایران را در شرایط آشوب قرارداد. باب را در 9 جولای 1850 میلادی اعدام کردند. یک سال و نیم بعد از پایان آشوب زنجان در 15 آگوست 1851میلادی گروهی از بابیان به جان شاه سو قصد کردند این عمل موجی از باز داشتها و اعدام بابیان را در سالهای پیش رو به دنبال داشت. سال بعد در اکتبر 1852 شورش دوم نیریز آغاز گردید؛ پس از سرکوب خونین این شورشها، جنبش بابیه شکل زیرزمینی پیدا کرد و دههی بعد در قالب بهاییت نمایان گردید21.
1-13 پیشینهی تاریخی موضوع
درزمینهی مورد ما کتب متعددی یافت میشود. برخی از این کتب نوشتهی خود رهبران این جنبش است که عمدتاً مرام (ایدئولوژی) آنها را مشخص میکند و برخی دیگر عمدتاً کتابهای تاریخی – تحلیلی هستند که در خلال آنها به بررسی مختصری از این فرقهها اختصاصیافته است.
گروه دیگری از منابع، نوشتهی مخالفان یا اصلاح گران این فرقههاست که با نگرش انتقادی به این حرکتها توجه نمودهاند و یا مرحلهای را نفی کرده و مرحلهی بعدی را مورد تائید قرار دادهاند. اینگونه کتب عمدتاً از جنبهی اعتقادات مذهبی به این فرقهها پرداخته و به نوشتن ردیه بر عقاید آنان مبادرت ورزیدهاند و این کتب را از خود به یادگار گذاشتهاند.
کتب و مقالات دیگری به تحلیل این جنبش و یا سلسله جنبشها پرداختهاند و با دیدی جامعهشناختی به آن نگریستهاند. با توجه به اینکه تحقیق حاضر؛ تحقیقی است جامعهشناختی؛ دستهی آخر بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. البته این به آن معنا نیست که از کتابهای دیگر استفادهای نخواهد شد بلکه متناسب با مطالب تحقیق از آنها نیز بهعنوان منابع اطلاعاتی استفاده خواهد گردید.
تقریباً تمامی تحلیل گران جنبش بابیگری و بهاییگری، علل بروز این حرکت را در زمینههای اجتماعی جست وجو کردهاند. برخی زمینهی اقتصادی و فقر و فلاکت مردم را عامل اصلی این جنبشها قلمداد کردهاند، برخی نیز توجه خود را به ساختار حکومتی و وضعیت دولت – ملت معطوف ساخته و مورد بررسی قرار دادهاند و برخی نیز در کنار توجه به این عوامل به سطح آگاهی و سواد نیز توجه کردهاند. اما آنچه مسلم است این است که هیچ تحقیق موردی در رابطه با زمینههای اجتماعی پیدایش بابیه در ایران، تاکنون بهصورت جامعی به رشتهی تحریر درنیامده است.
با آرزوی اینکه، این تحقیق بتواند دریچهی تازهای بر روی محققین و صاحبنظران باز کند و اطلاعات مردم را در رابطه با نحوهی شکلگیری یک جنبش اجتماعی بالا ببرد و آنان را نسبت به رفتار خود که ممکن است ترویج گر جنبش دیگری باشد، آگاهی دهد.
در زیر به بررسی برخی از منابع تحلیلی و تاریخی که بیشتر مورد استفادهی این تحقیق قرارگرفتهاند؛ میپردازیم: یوسف فضایی در کتاب و تحقیق خود عمدتاً از دیدگاه تاریخ ادیان به این نوع فرقهها نگریسته است.
او منشأ پیدایش این فرقهها (ازجمله بابیه) را اوضاع اسفبار اجتماعی و اقتصادی دورهی قاجار میداند و میگوید این سلسله از نوآوریهای دینی با اتکا به آن اوضاع بد، مردم را به هیجان آورده و در مقابل حکومت به حرکت درآوردند. به عقیدهی او شورشهای متعددی که به پیروی از علیمحمد باب ایجاد شد همگی اعتراضاتی بود که علیه خوانین، فئودالها و زمینداران بزرگ آن زمان صورت گرفت.
ازنظر او مردم بدون توجه به محتوای تعلیمات باب به این شورشها دست زدند. به عقیدهی فضایی ازلحاظ محتوا، در مقایسه با دین مبین اسلام، تعلیمات اینگونه فرقهها بیسار ابتدایی هستند. وی ازلحاظ کلامی و فقهی این فرقهها را با دین اسلام مقایسه میکند و آنان را مشتی در برابر خروار بهحساب میآورد.
به عقیدهی او شیخیه بر شیعه دوازدهامامی متکی است و با غلو دربارهی امامان و ایجاد تغییراتی جزئی عمدتاً بر اسطورهها و بنیانهای این مذهب بناشدهاند. بابیگری به نوآوری دینی دست یازید و ادعای دینی نو، اما باز متکی بر الگوی برگرفته از اسلام دارد. از دیدگاه وی با توجه به اینکه زمینهی اجتماعی فراهم بوده، اگر این فرقهها با محتوای ارزندهتری عرضه میشدند، میتوانستند تحولی در ایران ایجاد کنند که باعث شود این سرزمین ازلحاظ تکاملی یک قرن جلوتر برود
22.
آقای زاهد زاهدانی نیز اشاره میکند که: از دیدگاه ما تضاد طبقاتی بین مردم و فئودالها نبود که زمینه را برای ایجاد این فرقهها آماده نمود، بلکه در فراهم نمودن زمینهی اجتماعی برای بروز ای فرقهها ضمن تأکید براثر فقر موجود، باید بگوییم که اوضاع سیاسی و صفبندیهای سیاسی در جامعه مهمتر از صفبندیهای اقتصادی بودند23.
مرتضی مدرسی چهاردهی نیز در کتاب خود که عمدتاً به جنبههای تاریخی پرداخته، به شرححال شیخ احمد احسائی میپردازد و اختلافات نظری او را با مجتهدین شیعه را نیز مطرح میکند. این کتاب در ادامه به شرح احوال شاگردان و پیروان احسائی پرداخته، سید علیمحمد باب را بهعنوان مؤسس فرقه بابیه معرفی میکند24. این کتاب نیز بدون وارد شدن به بحث تحلیلی، به بحث تاریخی میپردازد که ما نی در مواقع موردنیاز از آن استفاده کردهایم.
ازجمله کتاب دیگری که در این زمینه به رشته تحریر درآمده، کتاب آقای اشتهاردی است که این تحقیق هم از دیدگاه تاریخی به موضوع پرداخته است25.
از کتب دیگری که در این تحقیق از آن استفادهشده است میتوان به یادداشتهای دالگورکی اشاره کرد که بلا مطالعهی آن میتوان عنوان کرد که استعمار بهعنوان یکی از زمینههای تأثیرگذار خار جی در زاده شدن این فرقه نقش داشته است. البته اوضاع سیاسی نیز چندان مناسب توصیف نشده است26.
از چندین مقاله نیز در این تحقیق استفادهشده است که شاید تنها مقالهای که به بررسی جامعهشناختی این جنبش پرداخته است، همین مقالهای هست که در این تحقیق مورداستفاده قرارگرفته و آن را آقای امیر نیاکوئی نوشته؛ که بیان میدارد زمینه اصلی جنبش بابیه، وضعیت حکومتی و یا ساختار سیاسی ایران بوده است27.
چنانکه بیان گردید این تحقیق با روش اسنادی و مطالعهی کتابخانهای انجام میشود و درصدد تحلیل جامعهشناختی زمینههای اجتماعی پیدایش بابیه در ایران شیعی است. مهمترین مشکل تحقیق کمبود منابعی است که بهصورت جامعهشناختی به این موضوع پرداخته باشند، است. متأسفانه مطالعات تحلیلی در مورد این جنبش یا اصلاً وجود ندارد یا اگر هم موجود باشد خیلی ناچیز و کم است و تحقیقات تحلیلی انجامگرفته تقریباً همگی در یک نحلهی فکری صورت گرفته است.
1-14 ایدئولوژی بابیه
عمده فعالیتهای جنبش بابیه پیرامون اندیشهی مهدویت دور میزند، ابتدا به پیروی از اندیشههای شیخیه، علیمحمد باب خود را رکن چهارم یا قریهی طاهره معرفی میکند و سپس خود را باب امام زمان (عج) میخواند. بعد از آن جمعی از پیروان او دین اسلام را منسوخ اعلام میکنند و نغمهی ایجاد دین تازه سر میدهند ادعای مهدویت میکنند و سپس به دین سازی زو میآورند که اواخر کار اوست، زیرا بروز اثرات ادعاهای وی در مورد بابیت امام زمان (عج) در غالب شورشهای سهگانه در کشور بهحکم برای اعدام وی منجر میگردد. در این بخش از گفتار به روند اندیشهها و مرام این فرقه که عمدتاً توسط رهبر این فرقه ابراز گردید و رسمیت یافت، میپردازیم.
آنچه از آثار علیمحمد باب در زمان حضورش در ماکو یعنی پس از دستگیری و اعزامش به آذربایجان برمیآید، این است که وی هم چنان داعیهی بابیت داشته و خود را بنده و مطیع فرمان حضرت حجت (ع) میخوانده است، اگرچه روز به روز برای خود و مریدانش مقامات عالیتر و درجات رفیعتری قائل میشده است.
در اینجا دو نوشتهی وی را که یکی در اوائل ورودش به ماکو ]]>