
عوامل استرسزای گروهی
در بررسی که راسل و دیگران (1987) درباره حمایت اجتماعی و استرس شغلی معلمان انجام دادهاند، معلوم شده است، معلمانی که از حمایت بسیار بالایی برخوردارند و به ارزش و اعتبار خود اطمینان بیشتری داشته باشند، کمتر دستخوش فرسودگی عاطفی در جریان کار میشوند و احساس کامیابی بیشتری از کار خود میکنند. شاید چشمگیرترین نتیجهای که در این بررسی به دست آمده این است که حمایت وقتی سودمند خواهد بود که از ناحیه سرپرستان شغلی صورت گیرد(راس و آلتایمر٬ ٬1377 61).
استرسهای گروهی را میتوان به صورت زیر طبقه بندی کرد:
2-2-7-1- فقدان یکپارچگی گروهی[1]
وقتی که فرد در یک گروه یکپارچه و دارای وابستگی شدید قرار گیرد و یا وقتی فرد از بودن در یک گروه یکپارچه محروم باشد در ایجاد و یا عدم ایجاد استرس در وی موثر است. محرومیت فرد از تعامل با افراد دیگر سازمان باعث استرس در کارمند میشود.
2-2-7-2- تضاد درون اعضای گروه و یا تضاد بین گروههای سازمانی
ایجاد تضاد در درون و بین گروهها میتواند در کارکنان ایجاد استرس شود. نحوه تعامل بین معلمان، بین مدیران و بین معلمان با مدیران به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز استرسهای شغلی معلمان بیان شده است. فقیه(1376) از تبعیضها و قدر ناشناسی، ابراهیمی قوام(1375) از داشتن مشکلات ارتباطی با مسئولین آموزشگاهها را از جمله استرسهای شغلی معلمان نام برده است. کوباسا[2] از شرایط روانی(نحوه ارتباط میان زیردست و مدیر، وجود همکاران ناخوشایند در محیط مدرسه) که در بروز فشارهای عصبی موثرند نام برده است. وی میگوید کسانی که احساس حمایت و پشتیبانی از طرف سرپرستان دارند نسبت به آنهایی که این احساس را ندارند فشار روانی کمتری را تجربه میکنند(یگانه و همکاران،1381، 17) .
2-2-7-3- فقدان حمایت اجتماعی[3]
حمایتهای اعضای یک گروه یکپارچه از کارکنان بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا افراد میتوانند با توجه به این حمایتها به یک احساس آرامش برسند.
حمایت اجتماعی بر سه نوع است
1-حمایت ملموس اعضای خانواده، دوستان و سایرین مثل پول قرض دادن و سایر
کمکهای مادی است.
2-حمایت اطلاعاتی یا حمایت متمرکز بر مسئله است که با آگاهی دادن به شخص در چگونگی حل مشکل به او کمک میشود. در حمایت اطلاعاتی، شخص به واسطه ارتباط با دیگران و راهنمایی خواستن از آنها اطلاعات بیشتری از رویدادهای استرسزا و چگونگی مقابله با آن کسب میکند.
3-حمایت عاطفی (هیجانی ) است که با نشان دادن احساس صمیمت، همدلی و درک مشکل شخص، از فرد حمایت میشود( قلعه بندی،1385، 34).
یکی دیگر از جنبههای مهم سازمان جو سازمانی است. که به صورت ویژگی قابل سنجش محیط کار تعریف میشود جو مستقیم یا غیر مستقیم توسط محیط کار ایجاد میشود و فرض میشود انگیزش و رفتار را تحت تاثیر قرار دهد. کارکنان سازمان که در یک محیط کاری با همکاران خود به صورت اجتماعی در تعامل هستند. تحت تاثیر جو سازمانی، همکاران و روابط بین آنها قرار دارند.
پریتچارد و کاراسیک[4](1973) معتقداند که جو سازمانی باید به دارای ویژگهای زیر باشد.
1-باید مربوط به کیفیت محیط داخل سازمان باشد که این سازمان را از سایر سازمانها جدا کند.
2-بیانگر نتایج حاصله از رفتار و سیاستهای اعضا، خصوصاً آنهایی که در سطوح بالای سازمان قرار دارند، باشد.
3-بوسیله اعضای سازمان درک میشود.
4-خدمت به عنوان اساس تفسیر موقعیت است (ناسردین، 2006، 120).
برخی از مدیران عالی، جوی را بر سازمان حاکم میکنند که ترس، وحشت، اضطراب و تنش از ویژگیهای آن است. آنها افراد را وادار به انجام کار در یک دوره زمانی کوتاه نموده و یا کنترلهای بسیار شدید بر آنها اعمال مینمایند و کسانی که نتواند پا به پای خواسته آنها پیش بروند اخراج میشوند. آنان با این شیوه فشارهای غیر واقعی بر افراد وارد میآورند. یا ممکن است کارکنان در گروهایی طبقه بندی شوند. این طبقهها خطرات مخصوص به خود را دارند. زیرا با ایجاد طبقهها مجموعه خاصی از فرضیات یا پیشبینیها به وجود میآیند. به طور مثال: در افراد مسن تر احتمال تغییر کمتر است، «چینیها خرافاتی میباشند»، «مردان سیاه پوست خشن میباشند»، اینها نمونههای قالبی میباشند. میدانیم که نمونههای قالبی نادرست میباشند، ما نمیتوانیم این نمونهها را به «همه» افراد تعمیم دهیم ، در این صورت روابط بین کارمندان تحت تاثیر این طبقه بندی قرار میگیرد(تدبیری و همکاران،1385).
ونگ ونگ[5] در تحقیقی رابطه جو سازمانی و استرس را بررسی کرده است. به عقیده این محقق اگر جو سازمانی به صورت محدودیت در اختیارات، همبستگی ضعیف بین همکاران، عدم حمایت از جانب سرپرستان و سطح بالای فشار کاری باشد، به عنوان یکی از عوامل استرسزا خواهد شد؛ در مقابل خود مختاری، همبستگی قوی بین همکاران، حمایت از جانب سرپرستان و سطح پایین فشار کاری از جمله ویژگیهای جو سازمانی مطلوب است که باعث کاهش استرس است (ناسردین، 2006، 120).
یکی از عواملی که تحت تاثیر جو سازمانی است روابط کارکنان است. روابط کارکنان شامل کلیه ابعاد مدیریت امور کارکنان است که به همه کارکنان مربوط میگردد. هدف عمده از جو سازمانی خوب، سیاستها و رویههایی است که در جهت بهبود همکاری، حداقل نمودن تعارض غیر لازم، قادر ساختن کارکنان در ایفای نقشی مناسب در تصمیمگیری است (سید جوادین،1385، 548).
روابط فردی و نوع ارتباطی که شخص با دیگران دارد موجب وارد آمدن فشار بر او میشود. اگر فرد در محل کار خود مورد حمایت همکاران قرار نگیرد و رابطه شخصی که با دیگران دارد ضعیف باشد، تحت فشار شدید قرار خواهد گرفت، به ویژه اگر همکاران او از نظر نیاز اجتماعی در سطح بالایی باشند(تدبیری و همکاران،1385، 109). استرس در میان همکاران و گروهها اساساً ناشی از اختلاف در منافع و ارزشها است، در جایی که منافع گروهی در مقابل و متفاوت از منافع گروه دیگر قرارمیگیرد. روابط اجتماعی شامل ارزشهای صریح و ضمنی است، تمایل افراد، قضاوتها و رفتارهای هنجاری[6] را تحت تاثیر قرار میدهد. سازمان هم مانند بیمارستانها، کلیساها و دیگر سازمانها دارای ارزشهایی متفاوت از سازمانهای بازرگانی هستند. بنابراین ارزشهای متفاوت میتواند باعث استرس شود این فشار عصبی میتواند بین مدیریت و یک زیردست یا بین دو نفر در یک رده سازمانی اتفاق افتد(خانکا، 2002، 160؛ بوچانن و دیگران، 2004، 791).
هدف تفکیک تناقض در ارزشها و تناقض وظیفه است همانگونه که لروینگ[7] (1982) و اسچوینک[8] (1990) معتقدند که تناقض وظیفهای از اهداف سازمان حمایت میکند و عملکرد را بهبود میدهد، تناقض غیر وظیفهای مانعی در راه عملکرد سازمان است. سازمان موفق شرایطی را بوجود میآورد که تناقض بر وظایف افزیش و تضاد بر ارزشها کاهش یابد، برای مثال که شرکت میکروسافت از این روش استفاده کرده است(بوچانن و دیگران، 2004، 795).
[1] – Lack of group cohesiveness
[2] – cobasa
[3] – Lack of social support
[4] – pritchard and karasick
[5] – Wong wong
[6] – normative
[7]– Lrving
[8] – schwenk
