
زمان و تصمیمگیری
تعیین زمان در دسترس برای جمعآوری اطلاعات عمدتاً بستگی به مفاهیم و روند تصمیمگیری دارد. بنابراین زمان در دسترس تصمیمگیری عبارت است از فاصله زمانی معینی که بین لحظه احساس نیاز به اخذ تصمیم تا زمانی که تصمیم عملاً اتخاذ می شود، وجود دارد.
زمان در تصمیمگیری میتواند به چهار صورت مطرح شود: اول، بعد زمانی تصمیم که به نوعی به مدت تصمیم و چگونگی استفاده از زمان باز میگردد. دوم، زمان به عنوان یک واسطه در میان اجزای مختلف تصمیم که در زمانهای مختلف اتخاذ میشود. سوم، زمان به عنوان یک منبع و عامل محتوایی که کوتاهی و یا محدود بودن آن میتواند تأثیرات جدی بر تصمیم داشته باشد و چهارم، زمان به عنوان یک کالا که در تصمیم میتواند خود یک موضوع باشد، بخصوص در عصر حاضر که هرگونه تأخیر کوتاه
میتواند پیامدهای جدی برای سازمان داشته باشد (آریلی و زاکاری[1]، 2001).
اکثر مدیران تصمیمگیری را یک واقعه جدا که در یک نقطه مکانی و زمانی خاص اتفاق میافتد
میدانند. در این ارتباط برخی از مدیران به حالتی میرسند که به آن رهبر تک نقطهای میگوییم. رهبر تک نقطهای، در انزوا فکر میکند، سپس مشورت میطلبد، گزارشها را میخواند، بیشتر فکر میکند و سپس میگوید که بله یا خیر وسازمان را مأمور تحقق آن میسازد، در حالیکه باید به تصمیم با نگاه اجتماعی و سازمانی برخورد نمود. واقعیت آن است که تصمیمگیری یک حادثه و یا واقعه و یا پیشامد نیست، یک فرایند است که در طول یک هفته، یک ماه و یا یک سال آشکار میشود. تصمیمگیری مملو از نگرانی راجع به بازیگران قدرت و سیاست است و مملو از تفاوتهای ظریف شخصی و تاریخ و سابقه نهادی و سازمانی است. تصمیمگیری با بحث و مذاکره قرین بوده و نیازمند پشتیبانی همه سطوح سازمانی برای اجراست. گاروین می گوید که تصمیم گیر خوب آن است که معتقد است که تصمیم یک فرآیند است که مدیر آن را آشکارا و در جمع طراحی و مدیریت می نماید. تصمیم گیر بد فکر می کند که تصمیم در یک لحظه ساخته می شود و او آنرا به تنهایی کنترل می کند (گاروین[2]، 2001).
[1] Ariel & Zakary.
[2] Garvin.
